یک عشق و یک همسر، ضامن یک ازدواج موفق است. قدم اول: سن ازدواج این روزها حرف های زیادی درباره سن ازدواج می شنوید؛ این که سن ازدواج بر طبق آمار بالا رفته است و به صورت میانگین برای خانم ها بیست و شش سال و برای آقایان بیست و هشت سال می باشد؛ قدم دوم: رعایت آداب و رسوم پیش از هر صحبتی باید درباره آداب و رسوم اجتماعی، قومی خانوادگی خود درباره ازدواج اطلاعات لازم را کسب کنید و بدانید که بسیاری از آداب و رسوم ملی ما چنانچه منافاتی با شرع مقدس و عقل سلیم آدمی نداشته باشد، حامل حکمت ها و اندرزهای فراوانی است که در زمان های طولانی و پر فراز و نشیب روزگاری سخت و پر حادثه، به دست ما رسیده است. قدم سوم: شأنیت اولین قدم در انتخاب همسر به عنوان نقطه آغاز ازدواج، رعایت شأنیت یا همان کفویت است. کفویت چیست؟ این کلمه که در توصیه های اسلامی مستقیماً مورد تأکید قرار گرفته است، عبارتست از آن که دو همسر باید از لحاظ دین، فرهنگ، خصوصیات عمومی در حد امکان خصوصیات ظاهری و اجتماعی همتا و همگون باشند و چنانچه اختلاف فاحشی میان هر یک از این اوصاف وجود داشته باشد، ازابتدای زندگی منجر به بروز اختلاف و نا هماهنگی می گردد و بهتر است از ابتدا مورد توجه قرار گیرند. 4. تفاهم اخلاقی تفاهم اخلاقی، اصل اساسی زندگی آرام است.
هر انسان عاقل و بالغی به ازدواج تمایل دارد؛ زیرا فواید روحی و جسمی متعددی را در آن می جوید و خود را ناگزیر از آن می داند.
در ازدواج که در واقع به یکی از دستورات صریح دینی و مذهبی ماست، موجبات رضای خدا و دوستان خدا فراهم می گردد و سنتی از سنت های نیکوی پیامبر خداـ صلی الله علیه وآله ـ اجرا می شود.
ازدواج آدمی را در مسیر نظم آفرینش قرار می دهد و به قانون زوج ها که بر سراسر گیتی حکم فرمایی می کند، می پیوندد؛ زیرا خداوند جانداران را در همه رده ها و گونه ها، زوج و جفت قرار داد تا هستی استمرار یابد و جهان به نظم درآید.
ما ازدواج می کنیم؛ زیرا از لحاظ جسمی و جنسی، به آن نیاز داریم. نیازی که نه با سرکوب آن می توان آن را فراموش کرد و نه با لجام گسیختگی، می توان به سعادت و کمال رسید.
ازدواج، آرامش روانی پدید می آورد،افکار مارا از تلاطم و آشفتگی نجات می بخشد، به زندگی ما جهت می دهد و بسیاری از بیماری های ما را درمان و پیشگیری می نماید. در واقع ازدواج در علم طب، یکی از راه های درمان و پیش گیری در بسیاری از امراض جسمی و روحی به شمار می آید.
نگران رزق و روزی هم نباشید، خداوند وعده داده است که خود روزی خانواده را همراه با اقدام برای ازدواج خواهد فرستاد و از آن جایی که شما گمانش را نمی کنید، به شما رسیدگی خواهد کرد. نه نکته درباره ازدواج فراروی شماست؛ به امید آن که برای شما سودمند باشند:
این که بالا رفتن سن ازدواج، دلیلی بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی است و نه از روی تمایل و خواست جوانان و این که سن بلوغ فکری و حتی بلوغ جنسی در گروه های مختلف اجتماعی تغییر پیدا کرده است.
هیچ یک از اینها اصل مطلب نیست؛ اصل مطلب این است که مناسب ترین سن ازدواج برای هر دو گروه جنسی، سنی است که دو طرف از لحاظ جسمی، به بلوغ کامل رسیده باشند و از لحاظ روانی آمادگی پذیرش مسئولیت ازدواج را داشته باشند. اینها اساسی ترین و بنیادی ترین زمینه های تشکیل یک زندگی مشترک است. سن تقویمی هر چند بی اهمیت نیست، اما مهم تر از آن سن عقلی است که ضامن بقای زندگی مشترک خواهد بود.
تعهدات ملی و قومی ما برای حفظ میراث فرهنگی هر منطقه و راضی و خشنود نگاه داشتن خانواده و اقوام، حکم می کند که بر طبق آداب و رسوم خود عمل کنیم و تا آن جا که می توانیم مغایرتی با مصالح کلی زندگی شخصی و اجتماعی ما نداشته و در اجرای سنت ها کوشش کنیم.
یکی از پسندیده ترین آداب ازدواج که در همه مناطق ایران از دیر باز جریان داشته است، رسم زیبای «خواستگاری» است. چنانچه تفاهمات عمومی و کلی برقرار باشد، زیباترین نوع و شیوه آغاز تفکر درباره یک مورد خاص برای ازدواج، آن است که مرد به خواستن زن بپاخیزد و اولین قدم از سوی او برداشته شود و زن در پاسخ به این طلب موءدبانه و پسندیده، مختار به گفتن «آری» یا «نه» باشد. در این رسم دیرینه، حکمت های بسیاری نهفته است که شاید برخی از جوانان پر شور و مبتکر امروزی که دست به ابتکار جدیدی در حذف پدیده خواستگاری زده اند، از این حکمت ها و دور اندیشی های آن غفلت کرده باشند.
هم شأن بودن در روزگار ما، شامل علم و دانش و اندیشه نیز می گردد و بسیار تجربه شده است که همسران همفکر و هم اندیشه که هر دو مراتب علمی را پیموده اند، در تفاهم بیشتری زندگی می کنند و حرف همدیگر را بیشتر و بهتر می فهمند. این امر مغایرتی با آمار بالای طلاق در اقشار تحصیل کرده که متأسفانه روز به روز در حال افزایش است ندارد؛ بلکه ما را متوجه این امر می کند که اهل اندیشه و خرد بودن، ارتباط مستقیم با تحصیل دانشگاهی یا مدارک رسمی ندارد. بنابراین آن چه باید مورد توجه قرار گیرد، اندیشه و خرد و قدرت عقلی همسر است و نه میزان تحصیلات. کفویت در امر دین، امری ضروری و لازم است؛ اما نادیده گرفتن شأنیت های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و حتی اقتصادی، موجب می شود تا سختی های فراوانی بر سر راه زندگی مشترک پدید آید. بدون شک خواهید گفت که چگونه می شود فردی با همه هماهنگی های مذکور پیدا کرد؟ بله، این یک پیش فرض است و شما باید با دقت و تأمل میان این شئون، الویت بندی کنید و چنانچه فردی از میزان همگونی قابل پذیرش برخوردار باشد، می توانید از گروهی به خاطر گروه مهم تر چشم پوشی کنید و در واقع سختی آن را به جان بخرید. در کتاب افکار جاوید از بالزاک آورده اند: عروسی های غیر متناسب، مانند پارچه های پشمی ـ ابریشمی است که بالاخره ابریشم، پشم را خواهد برید.
شاید نتوان هیچ دو فردی را یافت که کاملاً از لحاظ اخلاقی با یکدیگر موافق و منطبق باشند؛ اما بدون شک می توانند در صد بالایی از تفاهم به ویژه در اصول اولیه و کلی اخلاقی را به دست آورند. یکی از بزرگ ترین اشتباهات جوانان در مراحل اولیه آشنایی آن است که سعی می کنند به موافقت کامل با نظرات و اخلاق طرف مقابل ـ به خاطر محبتی که نسبت به او پیدا کرده اند ـ تظاهر کنند و در واقع از اخلاق و تفکرات درونی خود چشم پوشی نمایند و خود را کاملاً هماهنگ و موافق با فرد مقابل نمایش دهند. بدون شک این نمایش چندان طول نخواهد کشید و دیر یا زود، اخلاق اصلی فرد که با گوشت و خون او پیوسته است، آرام آرام نمایان خواهد شد و اختلاف نظرها و عدم تفاهم ها وقتی که کار از کار گذشت، تازه خود نمایی خواهد کرد.
بهتر است هر دو طرف در همان ابتدای آشنایی، با اخلاق واقعی خود آشکار شوند و اگر صفتی از صفات اخلاقی برای آنان بسیار مهم و تعیین کننده است، از همان ابتدا درباره آن صحبت کنند و اخلاق خود را نپوشانند یا وارونه جلوه ندهند تا پیش از پیشرفت کار، این مسئله بسیار مهم مورد بحث و گفت گو قرار گیرد؛ زیرا اخلاق و رفتار از آن دسته صفات انسانی هستند که در طول زمان شکل می گیرند و در درونی ترین لایه های وجود انسان ریشه می افکنند و تغییر یا حذف آنان بسیار مشکل و وقت گیر است و بهتر است از ابتدا هماهنگی وجود داشته باشد؛ نه این که با وعده تغییر، پا در آزمونی ناموفق گذاشته شود. لازم نیست که ما اخلاق را به صورت مطلق، به سفید و سیاه تقسیم کنیم تا همیشه طرفدار سفید و مخالف سیاه جبهه گیری نماییم و اصل این بحث را منتفی بدانیم. بسیاری از اخلاق و رفتارها خاکستری اند؛ یعنی از بار منفی یا مثبت مطلق برخوردار نیستند و به عبارتی بیشتر به عادات فردی درامور مباح و روزمره بر می گردند و آن چه در تفاهم اخلاقی مورد بحث است، همین گروه است و گر نه صفات رذیله اخلاقی و فضیلت های بارز اخلاقی که جای بحث ندارند.
-
سه شنبه 3 اسفند 1389
9:34 AM
نظرات(0)
در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران، مرد مکلف است اگر همسر خود را بدون هیچ بهانه ای طلاق داد نصف ثروت خود را به او ببخشد. 12 شرط عقد ضمن ازدواج: مرد باید نصف دارایی خود را ببخشد. جهت روشن شدن هرچه بیشتر این موضوع شرایط مزبور را عیناً عنوان کرده و هر یک از آنها توضیح داده می شود تا به هر شبهه ای در این خصوص پاسخ داده شود. تذکر: سردفتر ازدواج وظیفه دارد که شرایط مندرج در قباله را مورد به مورد به دو طرف تفهیم کند چرا که شرطی معتبر است که مورد توافق زن و مرد قرار گیرد و به امضای هر دوی آنها رسیده باشد. شرایط ضمن عقد یا عقد خارج لازم الف: ضمن (عقد نکاح/ خارج لازم) زوج شرط کرد هر گاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبود، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند. 1- طلاق به درخواست مرد باشد. 2- زن مطیع همسر خود باشد و اخلاق و رفتار نامتناسب با وی نداشته باشد و همچنین از او تمکین کند. ب: ضمن (عقدنکاح/ خارج لازم) زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد که در موارد مشروحه زیر با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه کند و نیز به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل از طرف او قبول کند. 1- استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت شش ماه به هر عنوان و عدم الزام او به تأدیه نفقه و همچنین در موردی که اجبار شوهر هم ممکن نباشد. توضیح: عدم پرداخت خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت شش ماه. 2- سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند. توضیح: بدرفتاری غیر قابل تحمل مرد با زن و فرزندان. 3- ابتلای زوج به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد. توضیح: بیماری خطرناک غیر قابل درمان مرد در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد. 4- جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعاً ممکن نباشد. 5- عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد. 6- محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به پنج سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد. 7- ابتلای زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد. 8- زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند. تشخیص ترک زندگی خانوادگی (تشخیص عذر موجه با دادگاه است) یا اینکه زوج شش ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند. 9- محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب به جرم و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب به جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون زن باشد. تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است. 10- در صورتی که پس از گذشت پنج سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر، صاحب فرزند نشود. 11- در صورتی که زوج مفقود الاثر شود و ظرف شش ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود. 12- زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت نکند. سایر شرایط: 2- حق تحصیل 3-حق اشتغال و .... یادآوری: در صورتی که صداق (مهریه) زن ملک غیر منقول باشد باید ملک مزبور مطابق مقررات در دفاتر اسناد رسمی به ثبت برسد. منبع:سايت وفاق
توضیح: این بند بدین معنا است که مرد بعد از طلاق باید نصف دارایی خود که بعد از شروع زندگی به دست آورده است به نام زن کند، مشروط بر اینکه:
توضیح: این بند بیانگر این مطلب است که زن در صورت تحقق شرایط زیر از ناحیه مرد وکیل است خودش شخصاً یا با انتخاب فرد دیگری به عنوان وکیل، به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات مدعا درخواست طلاق کند. سردفتر ازدواج وظیفه دارد که شرایط مندرج در قباله را مورد به مورد به دو طرف تفهیم کند چرا که شرطی معتبر است که مورد توافق زن و مرد قرار گیرد و به امضای هر دوی آنها رسیده باشد.
مواردی که زن میتواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند به شرح زیر است:
توضیح: دیوانه بودن مرد در زمانی که امکان فسخ نباشد.
توضیح: اشتغال مرد به کاری که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه می زند .
توضیح: محکومیت به حبس در حال اجرا از پنج سال به بالا (در زندان بسر بردن مرد به عنوان محکومیت در حال اجرا از پنج سال به بالا)
توضیح: اعتیادی که به اساس خانوادگی ضرر بزند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد کردن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود.
توضیح: ترک بدون علت خانواده یا غیبت یکسره شش ماهه بدون دلیل موجه.
توضیح: اجرای هر نوع مجازاتی که آبرو و موقعیت زن را به خطر اندازد.
توضیح: بچه دار نشدن مرد پس از پنج سال.
توضیح: غیبت طولانی شوهر.
توضیح: ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر
زن علاوه بر موارد فوق در صورت موافقت شوهر، می تواند مواردی مانند موارد زیر را در قباله بگنجاند:
1- حق سکنی: که اختیار تعیین محل سکونت را به زن واگذار می کند.
بعد از ثبت در دفتر اسناد رسمی شماره دفتر و تاریخ ثبت به وسیله سر دفتر و نماینده دفتر اسناد رسمی باید در این صفحه قید و امضا شود.
کاربرد شرایط دوازده گانه مندرج در قباله ازدواج
سؤال: آیا صرف عمل نکردن مرد به هر یک از این شرایط می تواند دلیلی برای زن محسوب شود تا بر مبنای آن درخواست طلاق کند؟ آیا زن به راحتی می تواند طلاق بگیرد؟ یا اینکه کلیه مراحل قانونی طلاق را باید مانند سایر موارد عادی طی کند؟ پاسخ: با تحقق یکی از شرایط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه زن می تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی از جمله داوری و قطعیت آن نسبت به اجرای طلاق اقدام کند. در پایان هر بند از قباله، زن و مرد خواهان ازدواج، مندرجات موجود در آن بند را امضا می کنند.
-
شنبه 11 دی 1389
4:13 PM
نظرات(0)
انس و الفت با همسر در گرو رعايت امورى است: 1ـ خوش رويي؛ امام علي(ع) ميفرمايد: «خوش رويى ريسمان مهر و مودّت است».(1) چون شكفته باشد در اين انجمن كه صبح تسخير كرده روى زمين را بنوشخند. 2ـ به اسم خوب صدا زدن؛ هر يك از زن و شوهر بايد همسر خود را به نامى صدا كند كه بيشتر دوست دارد. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «سه چيز است كه دوستى مسلمان را با مسلمان ديگر، خالص ميكند: 1ـ هنگامى كه او را ملاقات مى كند، با خوش رويى با وى برخورد نمايد. 3ـ احترام به پدر و مادر و خواهر و برادر همسر، و توصيه احسان به آنان در ازدياد محبت مؤثر است. 4ـ اظهار محبت؛ امام صادق(ع) ميفرمايد: « وقتى كسى را دوست داري، به او بگو، كه اين كار موجب ثبات بيشتر محبت بين شما خواهد بود».(3) 5ـ سلام كردن: امام صادق(ع) ميفرمايد: «وقتى شوهر به خانه وارد مى شود، بايد به خانواده اش سلام كند و او را از آمدنش مطّلع سازد».(5) 6ـ احسان كردن: از آنجا كه انسان بنده احسان است، يكى از شيوه هاى تحكيم روابط حسنه و ايجاد الفت احسان كردن به همسر ميباشد يارى كردن بانوان در كارهاى خانه يك نوع احسان است و محبت را بيشتر ميكند. يكى از مصاديق احسان، هديه دادن است. امام باقر(ع) ميفرمايد: «براي يكديگر هديه ببريد كه هديه بردن كينه ها را از دل ها بيرون مى برد و انتقام و دشمنى و كينه توزى را بر طرف مى سازد».(6) 7ـ درك متقابل زن و شوهر: اگر سطح توقع زنان از مردان و بالعكس بيش از حد توان باشد و انتظارات با مقدورات نخواند، محبت و سازش و صفاى محيط زندگى كاهش خواهد يافت. اگر زن و شوهر يكديگر را درك كنند، همواره سازگارى و صميميت حاكم خواهد گشت. 8- عدم نزاع و كشمكش : 1ـ خودخواهي: منشأ اصلى عداوت و درگيري، خودخواهى است. كسى كه به اسارت خود در آيد و بر محور خود بچرخد، هرگز حاضر نمي شود حق را بپذيرد و از حقيقت پيروى نمايد. از اين رو به رأى و نظر ديگران اهميتى نمى دهد. در اين صورت اختلاف و نزاع طبيعى و قهرى است. امام خميني(ره) فرمود: «اگر تمامى انبيا را در يك شهر جمع كنند، كوچك ترين اختلافى با هم پيدا نمى كنند، زيرا آنها از دام خود رسته اند»(7) 2ـ جدل: يكى از اسباب دشمنى و نزاع، جدل و بگو مگوهاى بى فائده است كه هدفى جز برترى جويى ندارد. امام علي(ع) ميفرمايد: «از مجادله و ستيزه جويى بپرهيزيد كه اين دو دل هاى برادران دينى را نسبت به يكديگر مكدّر ميكنند و بذر نفاق را پرورش ميدهد».(9) 3ـ خودپسندي: ريشه بسيارى درگيرى ها خودپسندى است. خود دوستى كه از تمايلات طبيعى بشر است، اگر به حد افراط برسد، انسان را به خودپسندى و غرور و بلند پروازى و فزون طلبى و داشتن توقعات نابجا وادار مى نمايد. امام علي(ع) ميفرمايد: «از خودپسندى پرهيز كن كه با اين صفت، نقائص خود را آشكار مى كنى و دشمنى ها را ظاهر مى سازي». 10 4ـ عدم آشنايي با وظايف: گاهى نزاع و كشمكش در اثر عدم اطلاع از وظايف و مسئوليت ها است. زن و شوهرى كه از حدود اختيارات و مسئوليت هاى خود بى اطلاع اند، توقعاتى از يكديگر دارند كه با عدم تحقق آن، كدورت ايجاد ميشود. در محيط كار نيز همين علت، جاري است. 5ـ سخت گيري: تعاون و همكارى در گرو برخوردارى از روحيه گذشت و چشم پوشى و بخشش خطاها و لغزش هاى جزئى است. اگر اعضاى يك خانواده در پى يافتن عيوب يكديگر و بزرگ نمودن آن باشند و در تعقيب آن سخت گيرى نمايند، عداوت و دشمنى بين آنها حاكم خواهد شد، از اين رو در اوائل ازدواج به دليل عدم گذشت و غماض، قهر و نزاع بيشتر ديده ميشود. لج و لجبازى و روحيه عدم گذشت،موجب از بين رفتن پيوند هاى دوستى و يگانگى مي گردد. 6ـ عدم رشد فكرى و اخلاقي: شكى نيست كه افراد با يكديگر اختلاف نظر دارند. دو نفر در جهان پيدا نمى شود كه از لحاظ جسمى و روحى و فكرى يكسان باشند. در صورتى كه انسان به رشد اخلاقى نرسيده باشد و به سعة صدر و بلند نظرى و تحمل و نرمى و بردبارى متصف نشده باشد، آمادگى اخلاقى براى هضم نقاط اختلاف ندارد. از اين رو انتظار دارد ديگران در همه موارد از او پيروى كنند. همين امر زمينه درگيرى را فراهم مى سازد. 7- مرحله ترس و خشونت: يكى از مهمترين عوامل تصادم ها و كشمكش هاى سخت و حوادث خطرناك و ناگوار توسل به خشونت است. با اين عمل زمام اختيار و كنترل اعصاب از انسان سلب ميشود. و چه بسا هر خطايى حتى كلمات كفر آميزى از او سر مى زند. اما با رفق و مدارا و ترك خشونت مى توان از وقوع نزاع و درگيرى پيشگيرى كرد. رسول خدا(ص) فرمود: «رفق و نرمش با هر چه همراه باشد آن را زينت ميدهد و از هر چيز جدا شد نازيبايش مى سازد».11 پي نوشت ها: گردآوري : گروه اينترنتي نيک صالحي
2ـ زمانى كه خواست كنارش بنشيند، براى او جا باز كند.
3ـ به بهترين نامى كه دوست دارد، او را صدا زند»(2)
محبت قلبى هر چند لازم است، اما كافى نيست. براى انس و الفت بيشتر بايد محبت را اظهار كرد. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «سخن مرد كه به همسرش ميگويد: واقعاً تو را دوست دارم، هرگز از قلبش خارج نخواهد شد».(4)
زن و شوهر سعي كنند در ولادت ها و سالگرد ازدواج و هفته زن و در بازگشت از مسافرت ها هديه اي تقديم يکديگر نمايند.
درگيري در خانه معلول عواملى است كه بدان اشاره ميشود:
در محيط خانه گاهى مردى به دليل احساس بزرگى و تسلّط بر همسر، توقع سلام كردن دارد و هميشه ميخواهد حرف خود را به كرسى بنشاند يا زنى به واسطه جمال و هنرى كه دارد، به خود مى بالد و بر شوهرش فخر مى فروشد و همين امر در بروز فتنه و عداوت كافى است.
امام علي(ع) ميفرمايد: «تكبّر، بغض و نفرت مردم را جلب نمى كند».(8 ) مردسالارى و زنسالارى هر دو منشأ اختلاف ميشوند. بايد ايمان سالارى و انسانيت در خانه و اجتماع حاكم باشد تا اختلافات به صفر برسد.
1- غررالحكم، ج 5، ص 24.
2-اصول كافي، ج 4، ص 457.
3 - وسائل الشيعه،ج 8، ص435
4- شافي، ج 2، ص 138.
5- بحارالأنوار، ج 73، ص 11.
6- الكافي، ج 5، ص 143.
7- محمد على سادات، اخلاق اسلامي، ص98
8- غررالحكم، ج 6، ص 59.
9- اصول كافي، ج 3، ص 409.
10- غررالحكم، ج 2، ص 299.
11- اصول كافي، ج 3، ص 182.
-
پنج شنبه 9 دی 1389
1:36 PM
نظرات(0)